فرهنگی اجتماعی سیاسی

وبلاگی برای رسیدن به خود آگاهی ملی

فرهنگی اجتماعی سیاسی

وبلاگی برای رسیدن به خود آگاهی ملی

اوغوز بایرامی

اوغوز اوغلولی زاغادا یاشایاندا،قیشدان یامان قورخاردی.اوچ فصلی ایشله ییب قیشا یئمک ییغاردی.

بیر ایل قیش چوخ اوزن چکدی،زاغادا یئمک قورتاردی. اوغوز اوغلو اوچ گون آج قالدی،سونوندا زاغادان ائشییه چیخدی.او گون بویوک چیلله نین اوتوزونجو گوندیدو،اوغوز اوغلوهرنه قدر آختاردی او قدر تاپمادی.

ساققالی بوز باغلادی ال آیاغی دوندو،کورپئشمان زاغایا قایاییداندا بیر بوزقورد بالاسینا راست گلدی.

بوزقورد بالاسی دئدی:آی اوغوز اوغلو بوقاردا بورندا نه گزیرسن‌‍؟

اوغوز اوغلوهرنه یی دئدی،ایلدن دئدی،آیدان دئدی یازی یایی بیرده گوزو آلقیشلادی،باش گوتوروب تکجه قیشی قایقیشلادی. بوز قورد بالاسی دئدی: آی اوغوز اوغلو گئدرسن بویولون آیریجینا چاتارسان،بیرسورو قویون یانیندا بیرجهره تاپارسان،بیربوجاق سونبول اونونده بیر ال دییرمانی تاپارسان.اونلارین هامهیسینی گوتوروب زاغا یا آپارارسان. قویونون بیرین کسیب،اتین یئیرسن یونونو جهره یه سالیب ایپین اییرر،پالتار تیکرسن دریسین سهمانلایب ایئن گیررسن. سونبولون یاریسینی ال دییرماندا اون ائله ییب اونو خمیرائدیب تندیره چورک ائله رسن،قیشی سونا چاتدیریب منی ده دوعا ائدرسن. ائله همین بو گون بایرام ائدیب دئییب گولرسن. یازگلنده دوز سورونو داغلاردا آپاریب اوتارارسان.

سونبول دئلرین اکیب آنلیوین تری ایله سووارسان. بوزقورد بالاسی بونلاری دئدی ویولا دوشوب گئتدی.

اوغوز اوغلو ائله ائله دی کی بوز قورد بالاسی دئمیشدی.

قیشی سونا چاتریب یازی- بایی گوزو ایشله دی اغوز اوغلونا بیر بوللوق اوز وئردی کی گل گوره سن. او گوندن بری بویوک چیلله نین اوتوزوندان اوغوز اوغلو یاز ایشلرینه حاضرلیق گئدر. قیش قورتاراندا بایرام ائدیب دئییب گولر. اوغوز بایرامی تورکلرین ان بویوک ودانیلماز بایرامیدیر، زرتشت وایسلام آینیلاریدا بو شامان آیینیا باش اییبلر. و هر ایل ایلین تزلنمک گونودن بری بو بایرام قوتلانیر موتلانیر.

چیلله گونوندن سونرا بویوک چیلله قیرخ گونه قدر باشلانیر قیرخ گوندن سونرا بالا چیلله ییرمی گونه قدر باشلانیر. بالا چیلله دن سونرا دورد چرشنمبه عزیزلرنیر:

اود چرشمبه سی – یئل چرشمبه سی – سو چرشمبه سی و تورپاق چرشمبه سی

تورپاق چرشمبه سی سونجو چرشمبه اولور. بو چرشمبه ده هاممی شادلیق ائدیب اوزل بیر عنعنه لر کئچیریر.

آنجاق بایرام گونلرینده

برکتلرین 7 سین سیفرایا دوزرلر:

1- بالیق (سو برکتی) 2- بوغدا (تورپاق برکتی) 3- آلما (آغاج برکتی) 4- یومورتا(حیوان برکتی) 5- پول(آل وئر برکتی) 6- قرآن (آیین دین وایمان برکتی) 7- ساعات (زامان برکتی) .

بو برکتلرهامعیا قیسمت اولسون دییه. یئنی ایلینیزین قوتلو وموتلو اولدغونو آرزیلاییرق وتانریدان خوش گلجک بوتون ملت لر ایسته ییرک.

آذربایجان در گذر تاریخ

آذربایجان در گذر تاریخ

محمد اصغری

      امروزه در کشورمان ایران در راستای اجرای سیاستهای استحاله فرهنگی ملل ایرانی به خصوص ملت ترک زبان ایران تلاش ها ی زیادیبرای رسیدن به این هدف  انجام شده و می شود همانطور که می دانیم تاریخ یک ملت از مهمترین ابعاد هویت وتمدن آن ملت است چرا که با شناختن وعبرت گرفتن از تاریخ است که ملتی می توانداستعداد و توانایی های خود را شناخته و برای آینده خود تصمیم بگیرد .حال اگر تاریخ این ملت درخشان وغرورانگیز باشد به انها حس اعتماد به نفس و خودباوری می دهد.

     نژاد پرستان آریایی با آگاهی از اهمیت تاریخ در شکل گیری هویت ملی در طول چند دهه گذشته سعی در تحریف تاریخ ملت ترک ایران کرده اند به طوریکه همواره تاریخ ایران را از هخامنشیان شروع کرده وبه پهلوی ختم می کنند . و در توجیه حضور ترکان در این ناحیه تنها به همین نکته بسنده می کنند که آنها در زمان امپراطوری ترک سلجوقی ویا مغولها به این سرزمین آمده اند وقبل از آن ساکنان اصلی این سرزمین اقوام فارس بوده اند .

    قبل ازهر چیز باید اشارهکنیم که اکثر زبانهای امروزی رادر 3دسته سامی ،هندواروپائی و التصاقی تقسیم بندی می کنندکه در ایران زبا نترکی در دسته التصاقی وعربی در دسته سامی و بقیه در دسته هند واروپائی قرار می گیرند ودر این مقاله هر جاسخن از اقوام التصاقی استمنظور همان اجدادترکان امروزی است.   شاید بتوان گفت که نخستین ساکنانامروزی آذربایجان را افرادی تشکیل می دهند که حدود 7000هزارسال پیش (یعنی تقریبا 4000 سال پیش از اولین مهاجرت اقوام به ایران هند واروپائی )درجریان مهاجرت سومریان از آسیای میانه  به بین النهرین از طریق آذبایجان در این نواحی ازآنان جدا ودر خاکهای آذبایجان ماندگار شده اند امروزه اکثرمورخان نامی پذیرفته اند که  سومریان که درحقیقت اجداد ساکنان امروزی اذربایجان هستند جزئ اقوام التصاقی زبان بودند و بررسی های اخیر دانشمندان تورکولوگ جهان شباهت های زبان سومری را با زبانهای ترکی به خصوص ترکی آذری ثابت کرده است .

     لازم به ذکر است که سومریان در حدود 6500 سال پیش در بین النهرین اولین تمدن درخشان بشری را ایجاد کردند . آنها اولین کسانی بودهند که برای ادارهکشور قوانینی وضع کردند که گفته می شودحمورابی نیز قوانین خود را از آنها گرفته است . سومریها اولین بار توانستند آلمنیوم را کهبشر ممروزی تنها حدود 100 سال پیش توانست آن رابهصوتخالص در اورد در 6500 سال پیش توانسته بودند به صورتخالص در اورده واز آن استفاده کنند . همچنین سومریاناولین اقوامی بودند  کهروز را به 24 ساعت وهرساعت رابه 60 دقیقه وهر دقیقه رابه60 ثانیه تقسیم نمودند.وباز سومریان بودندکه منشا دو تمدن باستانی بعد از خودیعنی مصر ویونان شدند .

     اما دومین اقوام التصاقی زبان منطقه که اولین تمدن را در ایران بوجود آورده اند ایلامیان بودند که تقریبا همزمان با سومریان در رشته کوههای زاگرس تا لرستان و خوزستان ساکن بودند . ایلامیان نیز صاحب تمدن درخشانی بودند ودر 3500 سال پیش از میلاد دارای الفباو کتابت بودند .ولازم به توضیح است که اقوام هندو اروپائی پس از ورود به مناطق مرکزی ایران تا مدتها تابع ایلامیان بودند . علاوه بر این در این دوران نفوذ فرهنگ ایلامی در پارس چناننیروند بود که در دورانی که پارسین فاقد خط بودند از زبان ایلامی استفاده می کردند حتی داریوش نیز کتیبه خود را به سه زبان که یکی از آنها ایلامی است نوشته است .

     هوریان :هوریان همراه با بازمندگان سومریان در آذربایجان کهن ترین تمدن آذربایجان را در هزاره های سوم ودوم قبل از میلاد در نواحی غرب وجنوبغرب دریاچه ارومیه واراضی بین دریاچه های وان و ارومیه  تاسیس کرده و تکنولوژی پیشرفته ای داشتند  هوریان جزئ اقوام التصاقی بودند و طبق تحقیقات زبان آنهااز نظر قواعدو لغاتبازبانهای معاصر ترکی همسانی دارد هوریان دارای تمدنی پیشرفته بودند و تاثیرجدی در هنراقوام همسایه نهادند شباهت وآثار هنری اقوام مختلف باآثارهریان موید این مطلب است  .

     پروفسور دایسون ضمن نشان دادن هنرهوریان در پدید آمدن جام حسنلوکه شهرتی جهانی دارد منویسد : این جام ارتباط نزدیکی با طرز عقاید و افکاراقوام هوری دارد وبدین لحاظ باید تاریخ قدیمتر را برای زمان تولید و ساختن جام در مظر گرفت .همه ویا بخشی از هوریان به دلایل نامعلوم از نیمه دوم هزاره  سوم قبقل ازمیلاد از آذبایجان مهاجرتنموده ودر نقاط مختلف خاورنزدیک پراکنده شده اند.

                       

     پس ازمهاجرتهوریان گوتیان و لولوبیان در 2500سال پیش از میلاد در نواحی شماغرب وغرب ایران می زیستند . زبان این اقوام نیز دارای شباهت و خویشاوندی بازبانهوریان بودهو جزو اقوام  زبان التصاقی بوده انداز اوایلهزاره دوم قبل از میلاد کاسیان و آشوریان بیش از با لشکر کشی های  مداوم خود به مدت700سال این اقوام را ازمسیر پیشرفتوترقی بازداشتند ودر جریانلشکر کشی های خود علاوهبرغارت اموال مردماهالی رانیز به بردگی گرفته  وهمه جا رااتش می زدند  .

     پس از هجوم اقوام کوچروارامی علیه آشوریان کهموجب ضعف آشوریان گردید آنها تامدتهانتوانستند به خاک اقوام گوتی ولولوبی لشکرکشی کنند در نتیجه آرامش نسبی برای پیشرفت واتحادو نیرومندی در این اراضی مهیاشده وفرصتمناسببرای تشکیل دولت فراهممی شود یورشها وفشارهای خارجی که سده  های متمادی از سوی اقوام سامی ادامه داشت این دوقوم رانزدیک ومتحدساخته که حاصل ایناتحادجبری دولت مانناوبعدهادولت مقتدرمادبود.

      اورارتوئیان :اورارتئیان اقوامی بودندکه 1300سالقبل از میلاددرنواحی آذربایجان ومشرقترکیه دولتی تشکیل داده بودند  تاریخ حقیقی این اقوام تادوران اخیرمبهم بود اما حفاریهای علمی در اذربایجان و کشف 8 کتیبهمهم از جمله کتیبه ای کهدر منطقه بسطام اذر بایجانغربی توسط کارمند سفارت الماندر سال 1910میلادی کشف شد بسیاری از مسائل مربوط به دولت اورارتو را روشن ساختهاست .از کتیبه های مهمدیگر کتیبهرازلیقدر سراب و سقیندل درورزقان است .

          زبان  اورارتوئیان از نظر قواعد و ذخیره لغوی شبیه هوریانبودهوجزو التصاقیزبانهابودند . یکی ازبزرگترین شهر هایاورارتوئیان موساسیربود کهدر غرب شهرارومیه کنونی بوده این شهر مرکز فرهنگی ودینی آنان  بودهو عبادتگاه خدای آنها در این شهر قرارداشت . سبک عمرات ونییشگاههای این شهر بعدهاالهام بخش  معماری یونانی شد ودر ایران نیز معماری تخت جمشید وبطور کلی بنا های متعلق  به هخامنشیان از شیوه ی ممعماری بنا های موساسیر متاثر شده است.

     بنظر برخی پژوهشگران دولت اورارتودر قرن6قبل از میلاد منقرض گشته وخاک آن ضمیمه دولت ماد شده است از همین دوران ارمنه هندواروپائی که از غرب آمده بودند اورارتوئیان راتحت فشار قراردادند در نتیجه بخشی از طوایف اورارتوئی در کوههای زاگرس ساکن شده وبخش دیگری ازآنها به هم نژادان خود یعنی مانناهاومادها پیوستند .

    مادها :در موردمادها اطلاعات زیادی در دست نیست زیرا کتیبه یا نوشته ای از آنها که بتوان با آن در مورد زبان آنها قضاوت کرد در دست نیست. با اینحال اکثر مورخان اروپائی وایرانی بدون ارائه هیچ دلیلی انها را جزو اقوام هند و اروپائی می دانند .

      اما دیاکونوف به عنوان فردیکه بیش ترین تحقیقات رادر موردمادها انجام داده نظری قطعی بر التصاقی بودن یا هندو اروپائی بودن آنها ارائه نکرده است اماپروفسور ذهتابی به  دلایل زیادی انها را.جزوالتصاقی زبانها میداندکه در زیربه چند دلیل اشاره می شود :

1-    در اراضی ماد نه در ادوار پیشین ونه در قرن9 قبل از میلاد هیچ یک از طوایف10گانه هندواروپائی سکونت نداشته اند

2-    اگر مادهاجزواقوام هند واروپائی باشندپس  چه سر گوتیان ولولوبیان که پیش از آنها آنجا تمدنی داشته اند آمده در صورتی که در این دوران تاریخ هیچ جنگ ویامهاجرتی راثبت نکرده است.

3-    در قرن9قبل ازمیلاد هیچ نشانی ازتغییر در زبان اقوام منطقه وجود نداردز

همانطور که دیدیم این تنها اشاره ای بسیار مختصربود به تاریخ باستانی ترکان ایران  که نشانگر حضور ترکان در ایران از چندهزار سال پیش از ورود اقوام هندو اروپائی از جمله اجدادپارسیان در ایران است. امروزه برطبق آمارهای سازمان بین المللی یونسکو ترکان بیش ترین گستره ی جغرافیائی در جهان رابه خود اختصاص داده اندکه این نشان از عمق در تاریخ دارد .

منبع:

تاریخ دیرین ترکان ایران، پرفسور زهتابی

سوزلوک

دئمییه ک

دئیه ک

دئمییه ک

دئیه ک

غرب

باتی

شنبه

یئل گونو

راست

ساغ

یک شنبه

سود گونو

چپ

سول

دو شنبه

دوز گونو

مجری

آپاریجی

سه شنبه

آرا گون

کشور

اؤلکه

چهارشنبه

اود گونو

مبارک

قوتلو

پنج شنبه

سو گونو

اتحاد

بیرلیک

جمعه

آینی

همسایه

قونشو

دانشگاه

بیلی یورد

دریا

دنیز

دانشجو

اویرنجی

جزیره

آدا

مدرسه

اخول

زمان

چاغ

خوابگاه

یاتاق

طول

بوی

امتحان

سیناق

عرض

ان

کیف

چانتا

ارتفاع

اوجالیق

پاک کن

سیلگی

بهار

یاز

جامعه

توپلوم

تابستان

یای

رنگ

بویا

پاییز

گوز

قرمز

آل

زمستان

قیش

آبی

گؤی

فروردین

آغلار گؤلر

سبز

یاشیل

اردیبهشت

گؤلن آی

زرد

ساری

خرداد

قیزاران آی

طلایی

قیزیلی

تیر

قورا پیشیرن

نقره ای

گوموشی

مرداد

قویروق دوغان

صورتی

پنبه ای

شهریور

زومار آیی

خاکستری

بز

مهر

خزل آیی

سیاه

قره

آبان

قیروو آیی

سفید

آق

آذر

آذر

جهت

یؤن

دی

چیلله

شمال

قوزئی

بهمن

دوندوران آی

جنوب

گونئی

اسفند

بایرام آیی

شرق

دوغو

زبان مادری؟

زبان بارزترین وسیله فیمابین.وسیله ابراز احساسات وانتقال دانسته هاوتجربه ها به یکدیگر بوده در نتیجهاز ضروری ترین لوازمات جوامع بشری می باشد وبکار گیری زبان انسان تاحدموجودات زنده  دیگرمانند جانوران سقوط خواهد کرد . چگونگی رواج زبانها در بین ملل مختلف جهانرا می توان از چند جهت مورد بررسی ومطالعه  قرارکه به مواردی هر چندکوتاه وبا زبانی ساده اشاره  می گردد .

     1- زبان مادریویا زبان قومی :زبان مادری ویا زبان قومی به زبانی اطلاق می شود که گوش انسان از بدو تولد با لالایی های مادر وسایر نزدیکانش ءهمچنین باتکلم انان با ان اشنا می شود وزمانی که  زبان باز می کند خود به خود کلمات ان زبان را بکار می برد .به مرور زمان ویژگیهای ان زبان ونیز اداب وسنن موجود در جامعه اش را نیز در غالب ان زبان فرا می گیرد چون انسان این زبان را بیش تر وپیش تر از همه از مادرش یاد می گیرد زبان مادری ودر عین حال که بستگان دور و نزدیک واقوامش نیز می باشد  زبان قومی هم می گویند .

     به کار گیری زبان مادری وزبان ابا واجدادی وقومی حق طبیعی وقانونی و مشروع هر فرد بوده وبه حکمعقل ومنطق کسی حق نداردفردی را از بکار گیری زبان مادری . قومی و ابا و اجدادی اش محرومنماید . این به منزله قطع زبان وی در دهانش می باشد .که او را از برقراری ارتباط با سایر همنوعان همزبان خود محروم می گرداند

     2- زبان ملی یا رسمی :  زبان ملی یا زبان رسمی  زبانی است که مردم یک کشورودر محدوده مرزهایمشخص و قراردادی زیر یکپرچم وتحتفرمان یک حکومت به کارمی برند .گاهی ممکن است همه مردم یک کشور از یک قوم و نژاد  بوده وزبان واحدی نیزداشته باشند در این صورت زبان آنها در حالی که زبان مادری و قومی می باشد زبان ملی و رسمی نیز محسوب میگردد و برای مشروعیت و رسمیت یافتن آن به هیچ گونه تکلف و تشریفات نیاز نمی باشد ولی قالبا دیده می شود در یک کشور دارای پرچم واحد حکومت واحد و مرزهای جغرافیایی مشخص، اقوام گوناگونی زندگی میکنند که هر کدام از آنها زبان، ادبیات، فرهنگ، تاریخ و سایر ویژگیهای خود را دارند اما چون در یک کشور زندگی میکنند و خواه و ناخواه در ادارات، بازار، قوای مسلح،مراکز علمی و تحقیقاتی، مراکز خدماتی و درمانی و... به ناچار در کنار هم و نیازمند یکدیگر می باشند و به علت تعدد زبانهایشان هیچ کدام قادر به فراگیری همهء زبانهای هم میهنان خود نمی باشند بنابراین لازم میگردد زبان و یا زبانهائی را که نسبت به سایر زبانها غنی ترند و یا نسبتا متکلمان زیادی دارند ویا از جهتی زبان مشترک قهری آن اقوام بوده مانند زبان دین مشترک آنان به عنوان زبان ملی و زبان رسمی برگزینند. زبانی که همهء احاد  مردم با آن تکلم نمیکنند زمانی میتواند ملی و رسمی گردد که مشروعیت و مقبولیت خود را از عموم مردم کسب نماید همانطور که یک رئیس جمهور و یا نمایندهء پارلمان که عضو یک حزب خاص و دارای دیدگاهی مخصوص به خود بوده ویا در یک شهر و منطقه ای محبوبیت دارد نمیتواند بدون کسب آرای اکثریت مردم حوزهء خود پست و مقام مورد نظرش را به دست آورد زبان یک و یا چند قوم هم بدون رفراندوم و مراجع به آرا عمومی نمیتواند زبان عموم مردم قلمداد گردد.

      برای کسب آرای عموم نیز باید زبانهای رایج در بین مردم آن کشور را از جهات گوناگون از جمله پویائی، کارآئی، قدرت و تکامل گرامر تعدد افعال و لغات، تعداد متکلمین به آن زبان در داخل آن کشور و حدود سیطرهء آن در خارج از مرزهای جغرافیائی و...  مورد مطالعه و بررسی علمی بی طرفانه قرار داد. نقاط ضعف و قوت هر کدام را با صراحت و با زبان ساده و در حد فهم عموم از طریق رسانه های جمعی به سمع و نظر همگان رساند. سپس با برگزاری رفراندومی بی طرفانه زبانی و یا چندزبان را به عنوان زبان رسمی و ملی انتخاب کرد. در این صورت است که زبان ویا زبان های ملی ویا رسمی ازمشروعیت قانونی ومقبولیت عمومی برخوردار بوده واقوام دارای زبان های دیگر با حفظ زبان و فرهنگ خود با رغبت کامل ویا حداقل بدون احساس حقارت واجبار آن زبان را درارتباطات عمومی به کارمیبرند.

      ناگفته نماند این مشروعیت ومقبولیت هوم نمی تواند الی الابد ولایتغیر باقی بماند زیرا گاهی با گذشت زمان وتغییر نسل ها ، تغییر وتبدیل اقوام مختلف کشور ، پیشامد های سیاسی اجتماعی جهانی ومسائلی از این قبیل لازم میگردد در مسئله ی زبان رسمی وملی تجدید نظر گردد وزبانی جای خود را به زبان دیگر بدهد .برکسی پوشیده نیست که تغییر زبان مانند تغییر قوانین مدنی یک شبه انجام نمی پذیرد ولی در شرایط ضروری مقدور وامکان پذیر میباشد .

      3- زبان تحمیلی : زبان تحمیلی به زبانی گفته میشود که علیرغم خواست ومیل باطنی مردم وبدون در نظر گرفتن مصالح عمومی ، فرهنگی ، علمی ، دینی وغیره وتنها به منظور به کرسی نشاندن خواست فرد ویا گروهی خاص وبه طورنابخردانه وناجوانمردانه به قصد احا ویا تضعیف زبان های رقیب ومحتویات آنها به مردم کشوری تحمیل میگردد که در این صورت نه تنها خیانت بزرگی به زبان مورد تاخت وتاز ومتکلمین آن روا داشته میشود بلکه جنایت بزرگی نیز در زمینه فرهنگ جهان صورت میگیرد زیرا با تضعیف ویا نابودی یک زبان تمام مظاهر آن نظیر ادبیات ، موسیقی ، آداب وسنن وهزاران اثر هنری واصطلاح علمی وغیره که در غنای فرهنگ جهان نقشی داشته اند وخواهند داشت از بین رفته یا تضعیف میگردند.

    تحمیل کنندگان زبان تحمیلی برای توجیه عمل ناشایست خود در مقابل افکار عمومی وحتی اعتراضات بین- المللی توجیهاتی نیز دارنداز جمله توجیهات آنها این است که : «مابرای حفظ مصالح  ملی، وحدت ملی، جلوگیری از تجزیه وغیره به چنین کارهایی دست میزنیم !» در صورتی که اگر بر فرض محال زمانی هم چنین طرز فکر ونظریه ای کاربرد داشته اکنون عکس آن ثابت شده است. مردم فهیم،آگاه به زمان، تحصیل کرده، دارای تعداد کثیری دانشمند وروشنفکر درعصر ارتباطلت را نمیتوان با این گونه خیال پردازی ها وحرفهای تاریخ مصرف گذشته فریب داد .همه مردم میدانندکه هم زیستی مسالمت آمیز ووحدت ملی تنها در گرو همکاری،دوستی،شفقت واحترام متقابل ممکن میباشد . زبان تحمیلی دو نوع است ؛یکی زبان بدون تحریم، تحقیر، تقبیح وفشار بر روی زبان های دیگردر قلمرو آنها بال وپر گشاده وبه زبان وحافطه مردم آن مناطق وارد می شود.به اصطلاح دیگر بدون اینکه متکلمین زبان های دیگر به زور از زبان خود محروم شوند ، زبان دیگری را یاد می گیرند ودر مکاتبات دولتی ورسمی،همچنین در مراکز آموزشی آن را به کار می برند.اما نوع دوم زبان تحمیلی، زبانی است که عده ای از صاحبان وطرفداران آن به منظور تحمیل آن،بقیه زبان های موجود را مورد تاخت وتاز قرار داده ودر این راستا از چیزی دریغ نمی کنند.

      با اینکه در اسلام وکتب مقدس مسلمین یعنی قرآن،تبعیض نژادی وقومی را ملغی کرده ، سید قریشی وسیاه حبشی را یکسان شمرده ودر سایه تقوا وپرهیزکاری هیچ فردی را به دیگری ترجیح نمیدهند وزبان های مختلف از آیات ونشانه های خدواند می شمارد ورد وانکار هر کدام را به منزله رد وانکار یکی از آیات خداوند میداند باز هم عده ای با شعار مسلمانی واعتقاد به قرآن! پیدا میشوند که برای قبولاندن زبان خود،تحقیر،تمسخر و رد زبان های دیگر را پیش میگیرند وبا این روش اقوام مختلف از زبان وفرهنگ خود متنفر وآنها را حتی با تاریخ آبا واجدادی خود بیگانه میکنند .در این راستا اگر کسی هم زبان به اعتراض بگشاید وبگوید:«بگذارید در کنار زبان شما،زبان خودمان را هم به کار ببریم وازآداب وسنن خود بیگانه نمانیم» اورا تجزیه طلب، وابسته سیاسی به غیر ،پان .... وغیره معرفی میکنند!در این صورت است که سؤالاتی از این قبیل مطرح می شود:

1-      آیا تنها برای گسترش یک زبان نیاز به عدول وزیر پا گذاشتن اعتقادات واحکام دینی ووجدان درونی میباشد؟

2-      آیا برای گسترش یک زبان دریک محدوده ای نه چندان وسیع وبرای مدت زمانی که بدون شک همیشگی نیست بهای گرانی را نمی پردازند؟

3-     

اوره ک توتولور

بیلمیره م پاییز گلنده اوره گیم ندن توتولار،یارپاقلارین سارسیلماغینان اوره گیمده آلو باشلانار، ائله بیر اوره گیم قان یئرینه قورآخدیریر، گؤزلریمده ن یاش داملاییر شاید گیله گیله یاشلار بو اودو سوندوره آمما آلوتونقارییر. گؤز یاشلار سئل اولور آنجاق اود یئنی دن تونقارییر.

پاییز گلنده اوشاقلاری گؤروره م تب تمیز پارتارلارینان، چانتایی اینجه بارماقلاریندان آسیلی یوللانیرلار اوخولا ساری، جئیران دئییر ترلانا تئزاول معلیم گیردی کیلاسا معلیم آچیر کیتابی باشلاییر: سو گؤرسدیردئییر آب،بابانین الینده چؤره گه نان دئییر، دوزقابییا نمکدان دئییر،.. یازیق اوشاقلار قالیر لار آرادا آنا سؤزونو اینانسیلار یادامعلیمین دئدیگین، چونکی آنا تاپشیریب معلیمین سؤزونه باخون هر نه دئسه دئیون چشم. یازیق بالالار پاییزاونلارا پاییز اولور، آچیلمامیش چیچکلر تئزلیگینن سولورلار. باغبان اونلارا جلاد اولور.

آنا دیلی کیتابلاری یاندیران اونلارا اولوب حوکوم سوره ن بوردادیکی بابا چؤره ک یئرینه گره ک بیر اودلی دیل وئره، آنا سو یئرینه گرهک فیکرآچیق سؤز وئره، سؤز تاپشیرا: اگر اوخوسور فارس دیلینی قورویاسیز گره ک اؤز دیلیزی. قیلینجیمز قینیندا اولسادا قویمییاسیز پاسلانا، دیلیز گؤزوزایتی اولا دوشمانلارین گؤزلرین اویماق اوچون، آذربایجانی قوراماق اوچون.

 

اگر کسی که زبان تحمیل شده ای را رد نمیکند ولی در کنار آن زبان وفرهنگ خود را هم می خواهد،پان...و وابسته به غیر شمرده شده و گناهش نابخشودنی حساب شود،کسی که زبان و فرهنگ خود را به زور به دیگران تحمیل کرده و هویت،زبان آنان را به خودشان تحمیل میکند،چه نامیده می شود؟کدام فرهنگستان است که وظیفه پیدا کردن نام واصطلاحی به این گونه اشجاص و صاحبان اینگونه اندیشه ها را به عهده بگیرد؟

به صاحبان اینگونه اندیشه ها باید تذکر داد که:تز ایجاد ویا تحکیم وحدت ملی توسط وحدت زبان شما باطل شده است و در هیچ جا کاربرد ندارد.اگر زمانی با سوزاندن کتابهایی که با زبانهایی غیر زبان شما چاپ شده بود و تحریم خواندن آنها و مورد ضرب وشتم قرار دادن متکلمین آن زبانها در مدارس وایجاد جو رعب و وحشت می خواستید نقشه خود را عملی کنید،باید بدانید و اگر حالا هم قبول نکنید روزی به این نتیجه خواهید رسید که احترام متقابل،محبت،سعه ی صدر،حق مداری و پرهیز از ایجاد جامعه ای دارای شهروندان درجه یک و درجه دو به یک کلام،گردن نهادن به احکام حیات بخش دینی،عاقلانه ترین وسیله برای هم زیستی مسالمت آمیز و حفظ وحدت ملی می باشد.

حمیده رئیس زاده ( سحر)دن بیر شعر

گؤزله ییر سنی

  یورغون گمیچیلر گؤزله ییر سنی

  قوندار بئل ایشچیلر

  جوان ایشچیلر

  یاشاماق حاققیندان پایسیز اؤره ک لر

  اوغوشموش، دایاقسیز، سایسیز اؤره ک لر

  حسرت گدیگینده گؤزله ییر سنی

   سن سیزلیک قورخوسو

   ( نه دئییم آخی )

   ....

 گؤزله ریم گؤزله ییر

  قیناما منی

        حمیده رئیس زاده ( سحر)